
مرا در آغوش خود پنهان کن
- غزال زارع
این تصویر با سرمه، مادهای سنتی که در گذشته برای زینت و تأکید بر زیبایی چشم به کار میرفته، بر کاغذ نقش بسته است. استفاده از سرمه به جای رنگ، خود حامل بار نمادین است؛ ابزاری برای زیبایی اکنون به رسانهای برای آشکار کردن اندوه و رهاشدگی بدل شده است. خطوط سریع و بیپروا،به گفته نقاش با چشمهای بسته کشیده شدهاند و چهرهای محو و سایهوار پدید آوردهاند که بیش از آنکه بازنمایی باشد، پژواک احساسی سرکوبشده است. فقدان جزئیات و خامی حرکت قلم، اثری صادقانه ساخته که بیشتر به فریاد شبیه است تا به تصویر. از منظر روانکاوانه، نقاشی بازتاب تجربه نادیده گرفته شدن و احساس طرد است؛ سوژهای نیمهحاضر که در حاشیه دیده میشود اما حضور کامل ندارد. سرمه در اینجا از وسیله زینت به ابزاری برای سوگواری بدل شده و تیرگی آن نماد خلأ و غم درونی است. خطوطی که بدن و صورت را نیمهکاره میسازند، همان تردید و بیپناهی رواناند. عنوان اثر، تمنای آشکاری است برای پنهان شدن در آغوشی امن، جایی که این گسیختگی ترمیم شود. اثر در نهایت، نقشی است از اضطراب و اشتیاق همزمان؛ میل به دیده شدن و همزمان میل به پنهان شدن.