پرش لینک ها

ربوده شده

اثر «ربوده شده» با انتخاب بستری غیرمتعارف یعنی خشتی از گورستان تخت فولاد اصفهان، از همان آغاز هویتی اعتراضی و برهم‌زننده به خود می‌گیرد. نقاشی رئالیستی چهره‌ای با ریش بلند و دهانی کاملاً باز که حالتی میان فریاد، اعتراض و بهت دارد، بر سطحی نشسته است که به‌طور سنتی یادآور خاموشی، مرگ و یادبود گذشتگان است. این تقابل میان «زنده بودن چهره» و «مرده بودن بستر» معنای اثر را عمیق‌تر می‌کند. هنرمند با انتخاب این بستر و کشیدن پرتره، به‌نوعی دهن‌کجی به مرگ کرده و به نشانه‌های ایستایی و فنا، حیات و صدا بخشیده است. عنوان «ربوده شده» نیز همزمان به ربودن خشت از گورستان و ربوده شدن زندگی توسط مرگ اشاره دارد. در این تضاد، نقاشی بدل به کنشی انتقادی می‌شود که مرگ را نه پایان، بلکه بستری برای تولدی دوباره و اعتراض می‌بیند. تحلیل روانکاوانه در لایه‌های روانکاوانه، انتخاب خشت گورستان می‌تواند نشانه‌ای از میل ناخودآگاه هنرمند به مواجهه با مرگ، سوگواری و بازتعریف آن باشد. پرتره‌ی فریادگونه، بازنمایی اضطراب مرگ و همزمان میل به غلبه بر آن است؛ چهره‌ای که بر ماده‌ای سرد و بی‌جان نشسته، استعاره‌ای از تلاش روان برای جاری کردن زندگی در بطن مرگ است. از دید فرویدی، این کنش می‌تواند بیانگر پیروزی اصل زندگی (Eros) بر اصل مرگ (Thanatos) باشد، جایی که میل به حیات، صدای خود را از دل سکوت قبر بیرون می‌کشد. همچنین دهان باز به‌عنوان نمادی از خروج، اعتراض و فرافکنی، نشانگر لحظه‌ای است که روان فرد مرزهای مرگ را درمی‌نوردد و جایگاه سوژه را بازپس می‌گیرد. به بیان دیگر، این اثر به‌جای تسلیم به مرگ، نوعی بازتصرف روانی است؛ گویی هنرمند می‌گوید «مرگ را می‌ربایم تا از آن زندگی بسازم.»