پرش لینک ها

دماغ پینوکیو

این تابلو اثری از هنرمند ۵۳ ساله است؛ جایی که تجربه زیسته، دغدغه‌های درونی و نگاه انتقادی او به انسان، در کنار الهام از طبیعت، در هم تنیده‌اند. چهره‌ای سالخورده با دماغی اغراق‌شده در مرکز تصویر دیده می‌شود؛ دماغی که بی‌درنگ یادآور پینوکیو است. اما این‌بار، دروغ نه تنها به دیگری، بلکه پیش از همه به خود گفته می‌شود. هنرمند در هنگام خلق اثر با موهای سفیدش روبه‌رو شده و گویی هم‌زمان با کشیدن خطوط بوم، به بازتاب گذر عمر و حقیقت‌های انکارشده خویش پرداخته است. او در توضیح اثرمی‌گوید: «کاش پنجاه سال پیش بودم؛ این حسرت، هم یادآور شور جوانی است و هم تأکیدی بر فاصله امروز او با گذشته‌ای که از دست رفته است. با این حال، الهام از طبیعت در اثر جاری است؛ رنگ‌ها پرانرژی‌اند، همچون جوشش حیات، اما در پس این انرژی، اندوهی نهفته است. بخش روانکاوانه: «دماغ پینوکیو» بیش از یک پرتره است؛ استعاره‌ای از روان انسان معاصر است که درگیر خودفریبی و ناتوانی از آشتی درونی است. نگاه چهره، بار سنگین سال‌ها را با خود دارد؛ نگاهی که دروغ‌های شخصی و انکار حقیقت، فرسودگی بر آن نشانده است. در حالی‌که سایر موجودات طبیعت در هماهنگی با هستی‌اند، انسان در میان حقیقت و فریب، صداقت و توهم، سرگردان مانده است. این اثر بازتابی است از حسرت، رنج، و جست‌وجوی صلحی که تنها با رهایی از خودفریبی ممکن می‌شود؛ صلحی که هنرمند در میان رنگ‌ها و ضرباهنگ بوم، به دنبال آن بوده است.