پرش لینک ها

تو تنهایی، فریاد میکشی می‌ترسی

این طراحی، در عین سادگی و سرعت اجرا، بازتابی صریح از وضعیت روانی هنرمند در دوران دانشجویی است؛ زمانی که تنهایی، بی‌ثباتی محیط و ابهام نسبت به آینده او را در بر گرفته بود. خطوط سریع و تند، همچون ردّی از اضطراب و ناتوانی در آرام گرفتن، صورت را به شکلی شکسته و اغتشاشی نشان می‌دهند. از منظر روانکاوی، حذف مردمک چشم‌ها می‌تواند نشانه‌ای از «بی‌هویتی» یا «انکار نگاه دیگری» باشد؛ سوژه نمی‌خواهد دیده شود یا توان تحمل نگاه را ندارد. دهان گشوده و دایره‌وار، به مثابه‌ی «ابژه‌ی فریاد» است؛ جایی که سرکوبِ درونی خود را به شکل اعتراضی خام و بی‌واسطه به بیرون پرتاب می‌کند. چهره، نه پرتره‌ای فردی، بلکه بازنمایی جمعیِ اضطراب و خشم نسلی است که درگیر بحران هویت و محدودیت‌های اجتماعی بوده. اثر در واقع سندی ناخودآگاه از وضعیت «منِ» گرفتار میان میل به آزادی و ترس از تنبیه است