
توجه به زمان بعنوان باارزش ترین دارایی انسان
- بهار عصار
این اثر مجسمهای است که با ترکیب دست برنزی، شن و سطحی از پوست دباغیشده – بخشی با مو و بخشی بیمو – شکل گرفته است. حضور پوست حیوانی بار معنایی اثر را غنیتر میسازد و حس عریانبودن، خامی و واقعیت زیسته را تداعی میکند. دست برنزی بهعنوان نمادی از انسان، بر بستری ناهمگون از حیات و مرگ قرار گرفته است: بخشی زندهنما با مو و بخشی تهی و بیمو. ذرات شن که از زیر دست بر زمین پاشیده شدهاند، تصویری استعاری از گذر زمان و از دست رفتن لحظهها ارائه میدهند. این ترکیب متریالها، اثری چندلایه پدید آورده است که میان مادیت جسم، زوال حیات و ارزش زمان گفتوگویی نمادین برقرار میکند.
تحلیل روانکاوانه
از منظر روانکاوی، استفاده از پوست دباغیشده نشاندهندهی مواجهه هنرمند با واقعیت عریان زندگی است؛ جایی که زیبایی و خشونت در کنار هم قرار میگیرند. دست برنزی که بهظاهر استوار است، در بستر پوست و در میان شنهای لغزان، یادآور تلاشی ناتمام برای مهار زمان و یافتن امنیت است. بخش دارای مو میتواند نماد یاد و خاطرهی زندگی، و بخش بیمو نمادی از فقدان و تهیشدگی باشد. این تضاد، انعکاسی از تجربه مهاجرت و خلأ عاطفی هنرمند است؛ تجربهای که او را میان حس تعلق و بیپناهی معلق ساخته. بدینگونه، سلفپرترهی او نه تنها بازتاب فردی، بلکه بازنمایی روانی از تنش میان بقا، زمان و جستجوی معنا در زیستن است.