پرش لینک ها

بازتابی ازدرونم،صدای بی کلام احساسات

در این سلف‌پرتره، هنرمند با انتخاب تکنیک خودکار به‌جای ابزارهای رنگی، محدودیت‌های بیانگرانه را عامدانه پذیرفته تا نشان دهد که زندگی‌اش نیز در حصار محدودیت‌ها شکل گرفته است. ترکیب چهره با حالتی خیره و نگاهی سنگین، نشانی از کودکیِ پرانتظار اوست. کوله‌پشتی واژگون‌شده و محتویات خیال‌انگیز آن، اعم از بالن‌های رنگی، عروسک و زنبور، فضایی رویاگونه و درعین‌حال تهدیدآمیز را می‌سازد. رنگ‌های درخشان محتویات در تضاد با لباس سنتی و بومی او، دوگانگی میان معصومیت کودکانه و واقعیت تلخ زیسته را برجسته می‌کند. ترکیب‌بندی به‌گونه‌ای است که عنصر خیال از پشت سر او برمی‌خیزد، گویی گذشته و ناخودآگاه او را تعقیب می‌کند و در زمان حال بازتاب می‌یابد. تحلیل روانکاوانه این اثر بیش از هر چیز انعکاسی از تجربه‌های آسیب‌زای دوران کودکی هنرمند است. فقدان امکان رفتن به مدرسه و محرومیت از تجربه‌های مشترک با همسالان، درونی‌ترین لایه‌های شخصیت او را شکل داده است. کوله‌پشتی واژگون استعاره‌ای از از دست‌رفتن فرصت‌ها و پخش‌شدن آرزوهای سرکوب‌شده است. بالن‌ها و اسباب‌بازی‌ها نماینده‌ی امیال کودکانه‌اند که در کنار زنبور، نماد تهدید و اضطراب، ترکیبی از میل و ترس را شکل می‌دهند. نگاه ثابت هنرمند حامل انتظار و ناکامی است، انتظاری که به آغوش مادر و تجربه حمایت او گره خورده اما محقق نشده است. انتخاب خودکار به‌عنوان ابزار، محدودیت را نه‌تنها در ابزار هنری، بلکه در ساحت روانی نیز بازنمایی می‌کند؛ گویی هنرمند می‌خواهد بگوید همان‌گونه که در رنگ‌ها محصور است، در زندگی نیز با مرزهای سختی مواجه بوده است. در این سلف‌پرتره، کودکِ درون همچنان سخن می‌گوید، اما صدای او «بی‌کلام» است؛ صدایی که باید از خلال تصویر شنیده شود.