پرش لینک ها

ایستاده‌ام بر آستانه زندگی و به هرچیز آن می‌نگرم

این اثر کوچک که در ابعادی به اندازه یک قوطی کبریت ساخته شده، با جسارت در مقیاس، هنرمندانه به عظمت و عمق درونی می‌پردازد. چهره هنرمند در میان دیواری از آجرهای کوچک محصور شده است، گویی تصویری حک شده بر بنای زمان. این قاب آجری، حال و هوایی نوستالژیک دارد و مانند پنجره‌ای است که از دل گذشته گشوده شده تا اکنون را روشن کند. انتخاب ابعاد مینیاتوری و فشرده، به اثر بار معنایی ویژه‌ای می‌دهد: عظمت زندگی در کوچک‌ترین اشیاء و جزئیات نهفته است. این مجسمه میان معماری و پرتره پیوندی شاعرانه برقرار می‌کند و تجربه‌ای از ایستادگی و ماندگاری در برابر گذر زمان را القا می‌کند.
تحلیل روانکاوانه اثر از منظر روانکاوی، این اثر بازنمایی «پذیرش خویشتن» است. قرار گرفتن چهره در قاب آجری، می‌تواند استعاره‌ای از دیوارهای روانی و مرزهایی باشد که هنرمند در طول زندگی برای حفاظت از خود بنا کرده است. در عین حال، روزنه‌های میان آجرها نشانه‌ای از امکان جریان یافتن نور و ارتباط با جهان بیرون‌اند؛ نوعی باز بودن در دل حصار. برای هنرمند، این قاب کوچک یادآور لحظات گذشته و نوستالژی زیسته است؛ تجربه‌هایی که اکنون پذیرفته شده و به بخشی از هویت بدل گشته‌اند. «ایستادن بر آستانه زندگی» در اینجا معنای روانی عمیقی دارد: مواجهه با خویش، با تمام محدودیت‌ها و خاطرات، و در عین حال پذیرفتن خود آنگونه که هست. اثر نشان می‌دهد که حتی در کوچک‌ترین ابعاد، روان انسان می‌تواند جهانی وسیع از خاطره، هویت و پذیرش را بازتاب دهد.