
از مجموعه زخم زبان
- ساناز طهرانی
این پرتره با تکنیک قلمزنی دقیق و پرجزئیات، چهرهای را نشان میدهد که در عین اغراق کاریکاتوری، واقعیت تلخ و عریان را آشکار میسازد. نبود گردن در ترکیببندی، حذف عمدی بخشی از بدن است که نماد بیان و ارتباط است؛ گویی هنرمند خواسته است وضعیت خفقان، ساکتماندن اجباری و ناتوانی در فریاد زدن را به تصویر بکشد. چینوچروکهای عمیق، لکهها و خطوط روی صورت، نهتنها نشانه گذر زمان که ردپای قضاوتهای اجتماعی و نگاههای آزارندهاند. عینک بزرگ، بازتاب اغراقشدهای از جهان بیرون است که در چشمها نفوذ کرده و بر روان شخصیت سنگینی میکند. نگاه روانکاوانه از منظر روانکاوی، این اثر بازتاب «درونیسازی تحقیر» است. زخمزبانها، داوریها و نیشخندهای اطرافیان در ناخودآگاه سوژه حک شده و به شکل چهرهای متورم و اغراقشده ظهور یافته است. حذف گردن را میتوان نمادی از قطع ارتباط میان «ذهن» و «صدا» دانست؛ جایی که سوژه میخواهد فریاد بزند اما سازوکار بیان در او سرکوب شده است. نگاه متعجب و لبخندِ نیمهمصنوعی، مکانیسم دفاعی برای بقا در برابر تحقیر است؛ همان ماسکی که روان برای محافظت بر چهره میزند. در نهایت، این پرتره سندی است بر شکنندگی روان انسانی در برابر زبان تند جامعه؛ زخمی که دیده نمیشود، اما چهره و هویت را میفرساید.