پرش لینک ها

بدون عنوان

این مجسمه انتزاعی، شکلی شبیه به استخوان کتف دارد که بر روی پایه‌ای فلزی نصب شده است. هنرمند با انتخاب این فرم، به نوعی به زیبایی‌های نهفته در اشکال ناقص و غیرمعمول طبیعت پرداخته است. جنس فلزی و پرداخت طلایی سطح اثر، تضادی میان صلابت و شکنندگی ایجاد می‌کند. اثر ساده و مینیمال است، اما بار معنایی سنگینی دارد: قطعه‌ای از بدن که به‌صورت مستقل و جدا شده به نمایش گذاشته می‌شود، حامل نوعی حس غیبت، فقدان و رازآلودگی است. او معتقد است ارتباط این فرم با طلسم و جادو، لایه‌ای نمادین به اثر اضافه کرده است، به‌گونه‌ای که آن را از یک شیء زیباشناختی به یک نشانه آیینی تبدیل می‌کند.
تحلیل روانکاوانه از منظر روانکاوی، این اثر بازتابی از تجربه‌ی تنهایی مطلق هنرمند است. انتخاب استخوان کتف به‌عنوان سلف‌پرتره، بیانگر میل ناخودآگاه او به دیدن خویشتن در اشکالی بیرونی و شکسته است؛ گویی خود را نه در تمامیت بدن، بلکه در تکه‌ای منفصل و آسیب‌پذیر بازمی‌شناسد. ارتباط نمادینی که از نظر هنرمند استخوان کتف با جادو دارد و عدم فروش استخوان سالم توسط بعضی قصابان که اعتقاد دارند برای ابطال جادو موثر است ، می‌تواند نشانه‌ای از کشمکش‌های درونی و ترس‌های ناخودآگاه هنرمند از تسلط نیروهای بیرونی بر زندگی او باشد. این خودشیء‌سازی، تبدیل بدن به ابژه‌ای آیینی، و همزمان تجربه‌ی محرومیت و جدایی، نمایانگر بحران هویت و نیاز به بازآفرینی خویشتن در قالبی جدید است. به همین دلیل، می‌توان اثر را نمایشی از «خودِ تکه‌تکه‌شده» دانست که در جستجوی معنا و بازگشت به کلیت وجودی خویش است.