
نزدیکی اراده و خلاقیت در تداوم یکدیگر
- لیلا مرتضوی یزدی
این مجسمه با ساختاری برنزی و چندلایه، در عین استحکام، حالتی پر از حفره و فضای منفی دارد که پیوستگی درونی و بیرونی را نشان میدهد. سه نیمرخ در زوایای مختلف اثر دیده میشود که میتوانند به گذشته، حال و آینده اشاره داشته باشند. فرمهای معماری و نقشهای شبیه به بناهای تاریخی، ارتباط اثر را با میراث فرهنگی و خاطره جمعی آشکار میکند. طلایی بودن بخشهایی از چهره، نشانهای از روشنایی و جاودانگی اراده است، در حالی که فضاهای تیره و زبر، بیانگر مسیر دشوار خلاقیتاند. حضور فرمهای شکسته و بههمپیوسته، نشاندهنده فرآیند تبدیل ایده به واقعیت است؛ فرآیندی که در آن تخریب و ساخت همزمان رخ میدهد.
تحلیل روانکاوانه:
این سلفپرتره هنرمند، تصویر درونی زنی است که خلاقیت برای او نه یک اتفاق لحظهای بلکه تداومی از اراده و عمل است. سه نیمرخ میتواند بازتاب سه وجه روانی او باشد: خویشتن فردی، خویشتن اجتماعی و خویشتن خلاق. در لایه روانکاوانه، فضاهای خالی به معنای جاهایی است که هنوز پر نشده یا بالقوههای تحققنیافتهاند. طلایی بودن بخش مرکزی چهره یادآور خودآگاهی و حضور قاطع «من» است، در حالی که فرمهای معماری در اطراف، ناخودآگاه جمعی و ریشههای فرهنگی را به یاد میآورند. هنرمند با اشاره به «دستهایم که نماد محقق کردن ایدههاست» بر این نکته تأکید دارد که اراده بدون عمل، در ذهن محبوس میماند؛ و خلاقیت بدون اراده، ناتمام و پراکنده باقی میماند. اثر، تلفیقی از تعهد به گذشته، مبارزه با محدودیتها و تلاش برای تداوم در آینده است