
آخرین سلف پرتره نقاش با کلاه قرمز
- امیر مسعود آلمالو
در این اثر با عنوان «آخرین سلفپرتره نقاش با کلاه قرمز» هنرمند خود را در قالب پرترهای نیمهانتزاعی ترسیم کرده است. ضربهقلمهای درشت و تکهتکه، فرم چهره و ریش را بهگونهای شکسته و دفرمه نمایش میدهد که انگار خودِ تصویر در حال محو شدن یا فروپاشی است. کلاه قرمز که تنها عنصر با رنگی خالص و پرقدرت در اثر است، بهعنوان نقطه تمرکز و انرژی تصویری باقی میماند؛ گویی آخرین نشانهی حضور و فردیت نقاش در برابر فرسودگی و نابودی است. بافت ضخیم و لایهلایه رنگها نوعی بیقراری و ناتمامبودن را القا میکند، حالتی که بین وضوح و محو حرکت میکند. انتخاب این تکنیک بیانگر مواجهه هنرمند با مفهوم پایان، فرسودگی و پذیرش ناپایداری است. تحلیل روانکاوانه: از منظر روانکاوی، این سلفپرتره روایتگر تجربهی سوژه در آستانهی فروپاشی هویت فردی است. فرمهای دفرمه به معنای شکاف در انسجام «خود» و ناتوانی از ارائهی تصویری کامل و یکپارچه از خویشتن تعبیر میشوند. کلاه قرمز، در ناخودآگاه، نمادی از زندگی، شور، مقاومت و میل به ماندگاری است؛ همان عنصری که در برابر تکهتکه شدن خود ایستادگی میکند. ریش بزرگ و محو نیز یادآور زمان، فرسایش و گذر عمر است که چهره را در خود فرو میبرد. این اثر در سطحی عمیق، بازنمایی کشمکش میان میل به دیده شدن و ترس از نابودی است؛ جایی که هنرمند با اعتراف به «ناقص بودن» و «ناتمام بودن»، تجربهی فناپذیری خویش را به تصویر میکشد. بدینسان، «آخرین سلفپرتره» نه صرفاً تصویری از چهره، بلکه آینهای از روانی است که در مرز میان بودن و نبودن، مقاومت و پذیرش، ایستاده است.