
از تو عبور میکنم چنانکه تندری از شب
- شهرزاد داور
این تابلو با ضرباهنگی تند و در عین حال رازآلود، حضوری زنانه را در میانهی تاریکی نشان میدهد؛ زنی که در میان پردههایی از مه و نور ایستاده و ابر فشردهای را در دستان خود نگاه داشته است. خطوط مواج و سفید، حرکت باد و طوفان را تداعی میکنند و لکههای درخشان طلایی بر هالهی سر، نشانی از تعالی، تولد دوباره و نیرویی قدسی دارند. تضاد سیاهی عمیق پسزمینه با سفیدی چهره و دستان، به تصویر قدرتی از دل تاریکی میبخشد. این اثر مهاجرت، جدایی، و بازگشت را به زبانی بصری روایت میکند؛ همچون رعدی که تاریکی شب را میشکافد و راهی برای زندگی تازه میگشاید. نگاه روانکاوانه از منظر روانکاوی، این اثر تجسمی از «نبرد درونی و پیروزی بر خویشتن» است. جنگی که هنرمند از آن سخن میگوید، همان تعارض ناخودآگاه میان میل به رهایی و ترس از فقدان است. عبور از شب، استعارهای از مواجهه با تاریکترین بخشهای روان است؛ جایی که فرد با خشم، سوگ و ترسهای خود روبهرو میشود. اما در نهایت، همانطور که زن تابلو ابر را در دست گرفته، او توانسته انرژی مخرب را به نیرویی سازنده بدل کند. طلای پراکنده در هالهی سر میتواند نماد آگاهی نوظهور و بازگشت به «خود اصیل» باشد؛ بازگشتی که نه انکار رنج، بلکه آشتی با آن است. اثر در سطحی ژرف، فرایند روانتحلیلی را تداعی میکند: عبور از تاریکی و تولد دوباره در روشنایی عشق و پذیرش.