
self
- فیروزه صبوری
این نقاشی پرترهای است که در فضایی نمادین و انتزاعی شکل گرفته است. رنگبندی پسزمینه با تضاد آبی سرد و نارنجی گرم، به نوعی بیانگر کشاکش میان امید و خشکی، زندگی و بیروحی است. ستون سرخ و بافت موزاییکی آن، همچون دیواری از تاریخ و فرهنگ، شخصیت را در مرکز نگاه نگاه میدارد و بر حضور زخم و درد تأکید میکند. کلاغهای سیاه که بالای سر پرسه میزنند، بار معنایی مرگ، تهدید و شومی را با خود حمل میکنند و همزمان نشانهای از رهایی و پرواز نیز میتوانند باشند. خون جاری بر صورت و سینه شخصیت، بر تنش میان زندگی جسمانی و آسیبهای روانی مهر میزند. ترکیببندی اثر، میان سکون پرسوناژ و جنبوجوش پرندگان، تضادی معنادار ایجاد کرده است. نگاه روانکاوانه این اثر بیانگر درونی پر از تناقضات است. هنرمند میگوید جایگاه اجتماعی خود را رها کرده و به نقاشی پناه آورده، اما در این رهایی نوعی ناکامی را نیز تجربه میکند. لکههای خون بهمثابه نشانهای از ضربهای عمیق و زخمی فرهنگی-ایدئولوژیک هستند که از گذشته تا امروز امتداد یافتهاند و هویت او را متأثر ساختهاند. کلاغها را میتوان تجسم سایههای یونگی دانست؛ همان بخشهای تاریک و سرکوبشدهای که همواره در ناخودآگاه فعالاند و با پرواز خود بر فراز سوژه یادآور میشوند که رهایی از آنها به آسانی میسر نیست. فضای کویری اثر، بهعنوان استعارهای از خشکی عاطفی و بیروحی، موقعیت روانی شخصیت را بازنمایی میکند؛ وضعیتی که در آن زندگی روانی همچون سرزمینی ترکخورده و کمآب است. با این حال، همین بازنمایی از رنج میتواند نخستین گام برای آگاهی، بازسازی و بازآفرینی خویشتن باشد.