پرش لینک ها

من کیستم

این اثر با خطوطی تند، شکسته و نامنظم خلق شده است؛ خطوطی که نه‌تنها چهره را شکل می‌دهند بلکه آشفتگی درونی و جست‌وجوی بی‌پایان هنرمند را نیز نمایان می‌سازند. فقدان جزئیات رئالیستی و تأکید بر فرم‌های درهم‌تنیده، پرسشی بنیادین را مطرح می‌کند: آیا تصویر پیش رو پرتره‌ای از یک فرد است یا انعکاسی از ذهنی پرآشوب؟ نگاه خیره، چین‌های صورت و حالت ناپایدار خطوط، همه گویای تجربه‌ی زیسته‌ای هستند که در گذر سالیان نقش بر روان و جسم هنرمند نهاده است. این پرتره در مرز میان خودنگاره و اعتراضی بصری ایستاده و تلاشی است برای به تصویر کشیدن «ناپایداری هویت» در جهان مدرن. نگاه روانکاوانه: پرسش «من کیستم» نه تنها یک عنوان بلکه اساس روانکاوی این اثر است. خطوط شکسته به مثابه قطعاتی از ناخودآگاه‌اند که هنوز به وحدت نرسیده‌اند. در این خودنگاره، هنرمند ۵۵ ساله خودآموخته با استفاده از بی‌نظمی و پرهیز از کمال‌گرایی، تصویری از خویش را عیان می‌سازد که همزمان واقعی و در حال فروپاشی است. نگاه مضطرب و ناتمام به چشم می‌آید؛ گویی سوژه میان میل به بازشناسی خویشتن و ترس از ناپدید شدن گرفتار است. روانکاوانه می‌توان گفت این اثر برزخ میان هویت تثبیت‌شده و هویت سیال را نشان می‌دهد؛ جایی که انسان از یک‌سو در پی تعریف خود است و از سوی دیگر می‌داند که هرگز پاسخی قطعی برای «من کیستم» نخواهد یافت.