پرش لینک ها

زنان ایستاده می میرند

چهره‌ای نیمه‌محوشده در بستری از رنگ‌های خشن و ضربه‌های پرشتاب قلم‌مو نقش بسته است. خاکستری‌ها و سفیدی‌ها با لکه‌های تیره و قرمز درهم تنیده‌اند و ترکیبی ساخته‌اند که هم یادآور زخم است و هم خفگی. چشم‌ها از میان توده رنگی می‌نگرند اما وضوح ندارند، انگار از پس پرده‌ای غبارآلود یا زخمی پنهان شده باشند. قرمزهای پراکنده در سمت راست، شدت خشم و فریادی خاموش را تداعی می‌کنند و بافت ضخیم رنگ، فشار روانی و درونی هنرمند را عینیت بخشیده است. بخش روانکاوانه: این اثر بازتابی از تجربه طرد شدن، رنج انکار و خشم فروخورده است. زن در تصویر به‌رغم ایستادگی، در سکوتی مرگبار گرفتار است؛ گویی حضور دارد اما صدایش خاموش شده است. لایه‌های تیره و سرد بر صورت، نماد سرکوب و سنگینی سرنوشت‌اند، در حالی که لکه‌های قرمز همان زخمی هستند که به جای فریاد بر بوم جاری شده‌اند. عنوان اثر نیز نشان می‌دهد که این زنان در برابر رنج خم نمی‌شوند بلکه در سکوت و ایستادگی، مرگ تدریجی را تجربه می‌کنند. نقاشی در نهایت نه‌تنها پرتره فردی، بلکه بیانیه‌ای روانکاوانه و جمعی است در مورد زنانی که میان خشم و غم زیست می‌کنند و ایستاده می‌میرند.