پرش لینک ها

من در خاطرات خاک‌خورده

من در خاطرات خاک‌خورده در این پرتره، هنرمند خود را در میان نمادهایی از حرفه و زندگی مادرش – قیچی بزرگ، قرقره‌های نخ رنگی و سنجاق‌ها – به تصویر کشیده است. موی آبی پررنگ، که با سنجاق‌ ته‌سر مهار شده، همچون رشته‌های نخ در پس‌زمینه به اطراف کشیده می‌شود و پیوندی زنده میان سوژه و ابزار خیاطی ایجاد می‌کند. نگاه مستقیم و قاطع، بر بستری از رنگ‌های زنده و گرم، حس مالکیت بر این میراث خانوادگی را به بیننده منتقل می‌کند. از منظر روانکاوی، این اثر روایتی از «پیوند بین‌نسلی» است؛ جایی که خاطرات کودکی و تجربه‌های مادرانه، بخشی از هویت کنونی هنرمند را شکل داده‌اند. قیچی و نخ‌ها نه فقط ابزار کار، بلکه استعاره‌هایی از بریدن و پیوند زدن‌اند؛ کنشی که هم در خیاطی و هم در حافظه رخ می‌دهد. عنوان «من در خاطرات خاک‌خورده» نشان می‌دهد که این بازگشت، صرفاً نوستالژیک نیست، بلکه سفری است برای احیای بخش‌هایی از خود که در لایه‌های زمان و خاطره مدفون شده‌اند. این خودنگاره، بیانی تصویری از بازخوانی و دوختن دوباره هویت است؛ با رنگ، با خاطره، و با نگاه مستقیم به گذشته.